ستايش

ستايش جان تا این لحظه 14 سال و 6 ماه و 4 روز سن دارد

فرشته ي قشنگم

وقتي1سال و 8ماهت شد ماه رمضون بود كه ديگه تصميم گرفتم بهت شير ندم و ماي بي بيتم نكنم ديگه بايد غذا ميخوردي ماشا...بزرگ شدي و اينكارو كردم تو هم زود عادت كردي و ديگ از بچگي دراومدي.


تاریخ : 05 اسفند 1391 - 07:05 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 700 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

فداي مهربونيات

فداي مهربونيات

اين لباس آقا واست خريده.اينجا 1سال و 3ماهته.
تاریخ : 05 اسفند 1391 - 06:54 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 780 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

خيلي ماهييييييييييييييييي.دوست دارم

خيلي ماهييييييييييييييييي.دوست دارم

اينجا 1سال و دو ماهه اي ستايش عزيزم
تاریخ : 05 اسفند 1391 - 06:44 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 697 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

چيه گلم چي داري نشون ميدي؟

چيه گلم چي داري نشون ميدي؟

اينم عكس تولدته.تولدتولد تولدت مبارك.....گلم دو سه هفته قبل از تولدت سعي ميكردي بلند بشي وراه بري ولي مدام مي افتادي ولي يه هفته بعد از تولدت ديگ خودت را ميرفتي.خيلي شيطوني ميكردي
تاریخ : 05 اسفند 1391 - 06:33 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 659 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

تولدت مبارك عشقم....

تولدت مبارك عشقم....

گلم عكساي تولدته عزيز دلم.يكسالگيت مبارك .
تاریخ : 05 اسفند 1391 - 06:11 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 2714 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

فسقلي ام يه ساله شده!!!!!!!!!!!

فسقلي ام يه ساله شده!!!!!!!!!!!

گل مامان بالاخره يه ساله شدي. بابايي چند روز قبل از تولدت رفته بود كيك برات سفارش داده بود و وسايل تزئين يراي خونه خريده بود و خلاصه همه چي را آماده كرده بود. روز تولد همه غير از عمه مريم و عمو عباس بودن ميثم و منيره و مامان اصغر (داماد عمه معصومه) هم بودن.ماماني و آبجي اعظم و خاله هات هم تو تولدت بودن.فداي صورت ماهت بشم تو اون شب گاهي بهانه ميگرفتي و گريه ميكردي ولي شب خوبي بود.گل مامان تولد يكسالگيت مبارك .ميبوسمت.
تاریخ : 04 اسفند 1391 - 20:20 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 726 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

براي عزيز دلم ستايش خوشگلم!!!!!!!

عزيز دلم وقتي به دنيا اومدي تا 4ماه شبها تا صبح نميخوابيدي و نميذاشتي منم بخوابم اولش بيخوابياي تو خيلي اذيتم ميكرد بعد كم كم عادت كردم. 6ماهه شدي هم ياد گرفته بودي بشيني هم دو تا دندون كوچولو داشتي هم چند تا كلمه ي مامان و بابا و دد را ياد گرفته بودي.از 5ماهگي ماماني(مامان جنت) بهت سرلاك و حريره و چيزاي ديگه اي كه ميتونستي بخوري ميداد . كم كم هر چي بزرگتر ميشدي بهت ميوه و غذاهاي ديگه را هم ميداديم كوچولو بودي هر چي بابايي رو ميديدي گريه ميكردي و ميخواستي بري بغلش.تا 4ماهگي ماماني تو را ميبرد حمام وقتي به خاطر بيماري قلبي بيمارستان بستري شد ديگه خودم ميبردمت حمام. يادش به خير ماماني خيلي تو را دوست داشت روحش شاد.....


تاریخ : 04 اسفند 1391 - 03:09 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 724 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

ستايش و مهيار

ستايش و مهيار

ستايش و مهيار( نوه ي عمه معصومه).اينجا خونه ي عمه معصومه است و تو دو هفته ي ديگه يك ساله ميشي
تاریخ : 04 اسفند 1391 - 02:58 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 777 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

ستايش تو اولين سفر

ستايش تو اولين سفر

اولين سفر به شمال باعمو عباس و عزيز و بابابزرگ وعمه سميه و عمه زهره وعمو سعيد. خيلي خوش سفري خوش اخلاق مامان.10ماو نيمه بودي
تاریخ : 03 اسفند 1391 - 22:30 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 968 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید