ستايش

ستايش جان تا این لحظه 14 سال و 5 ماه و 27 روز سن دارد

دلتنگتم مادرم...

میدانی...

بعضی ها را هر چه قدر بخوانی...خسته نمیشوی!

بعضی ها را هر چه قدر گوش دهی...عادت نمیشوند!

بعضی ها هرچه تکرار شوند... باز بکرند و دست نخورده!

دیده ای؟

شنیده ای؟

بعضی ها بی نهایت_ند!

مثل مادر...

نبودن تو فقط نبودن تو نیست...... نبودن خیلی چیزهاست...

کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمی چسبد......

پول در جیبمان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!!

خنکی از آب...

ما بی تو فقیر شده ایم مادر

دریغا که هیچکس جای خالی تو را در دل ما پر نکرد....

وما اینک چقدر تنها ماندیم!!!

م مثل مادر

همانکه جای خالی اش اندوه بار بر سرمان هوار میکشد..

کاش ما هم مادر میداشتیم تا به جای خیرات هدیه بخریم و به جای روزت مبارک مادر,

نمیگفتیم: روحت شاد مادر...

مادر: روحت شاد که مسیر چگونه زیستن را به ما آموختی...

بی محبت مادر یک قنات بی آبم, مثل راه بی مقصد مثل عکس بی قابم

بی محبت مادر چون لبان بی لبخند , ساکتم و غمگینم مثل لیلی در بند

بی محبت مادر در دلم خیالی نیست از بهار در قلبم هیچ رد پایی نیست.

دلت که تنگ یک نفر باشد خود خدا هم بیایدتا خوش بگذرد و لحظه ای فراموش کنی فایده ای ندارد...

تو دلت تنگ است دلت برای همان یک نفر تنگ است که تا نیاید تا نباشد هیچ چیز

درست نمیشود, هیچ چیز..

افسوس که بعضی آمدن ها دیگر فقط در خواب است!!

مادرم دلم خیلی برایت تنگ است.....


من توی این وبلاگ به خاطر زحمتهای مامان مهربونم ازش تشکر میکنم و امیدوارم روحش شاد باشه و

میخوام بهش بگم که خیلی کمش دارم و صد حیف که نیست تا این روز و بهش تبریک بگم

وهمچنین روز مادر و به مادر شوهر مهربونم که عین مامانم دوستش دارم تبریک میگم و از خدا میخواهم

که سلامتی و عمر طولانی و با عزت بهشون عطا کنه..

روز همه ی مامانای گل و زنای مهربون نینی پیجی هم مبارک باشه


تاریخ : 28 فروردین 1393 - 05:17 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 8687 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر

عشقم مریض شده

نفسم سلام...

از روز شنبه صبح دیدم کم حالی و همش میخوابی و اصلا میل به غذا نداری..

وفتی بهت دست زدم دیدم داغ شدی و تب کردی بهت استامینوفن دادم و بعداظهر بردمت دکتر...

برات شربت و شیاف نوشت و گفت که یه ویروسی هست که توی این فصل بچه ها را دچار مریضی میکنه

شب همون روز تا صبح تب داشتی و تا صبح بیدار موندیم که تبت قطع بشه دوباره خدارو شکر بهتر شدی تا

بعداظهر روز دوم که دوباره تب کردی و تا نیمه شب تب داشتی, الان امروز روز سومه که دوباره تبت شروع شده

منم برات شیاف گذاشتم ....

خدا کنه دیگه تب نکنی و از فردا خوب خوب بشی... آخه به دکترت زنگ زدم گفت تا فردا بهتر نشد دوباره بیارش

مطب ببینمش..

الهی قربونت برم آخه مگه میشه ستایش من مریض باشه و نتونه شیطونی کنه.. قربونت برم که اینقدر ضعیف

شدی و هیچی نمیخوری...

ااهی من فدات شم قول بده زود زود خوب بشی..

دوست دارم نفسم


تاریخ : 26 فروردین 1393 - 05:38 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 4093 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

مهمونی عید

عزیزم این عکسا برای روزیه که عمه معصومه نهار دعوت کرده بود رفتیم باغ فامیلای الهه..

تو حسابی شیطونی میکردی و با بچه ها گاهی بازی میکردی و گاهی اذیت...

بعداظهر اون روزم همه با هم رفتیم ریگنوردی و اونجا خیلی به همه خوش گذشت..

 


تاریخ : 21 فروردین 1393 - 03:07 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 2552 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر

عید دیدنی..

اینم یه عکس با آرش نوه ی عمه اعظم

اینم ایلیا نوه ی عمه اعظم

عزیز دلم این عکسا برای روزیه که عمه اعظم همه را برای نهار دعوت کرده بود روز خیلی خوبی بود و به شما بچه ها خیلی خوش گذشت..

امیدوارم عید امسال بهترین روزها و ساعات و لحظه ها را برای همه ی بچه ها و مامان و باباهاشون به همراه داشته باشه

خیلی دوست دارم عزیزم


تاریخ : 18 فروردین 1393 - 20:56 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 1609 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر