دنياي من ستايش

ستايش جان تا این لحظه 14 سال و 6 ماه سن دارد

فداي قيافه گرفتنات...

قربونت برم امروز با هم رفتيم مهدي كه قراره بري تا اندازه ت و براي لباس بگيرن. بچه هاي ديگه هم بودن كلي بازي كردي وقتي ميخواستيم برگرديم ميگفتي نميشه بمونم. قربونت برم كه اينقدر عاشق مهد رفتني.ماماني فقط 9روز ديگه صبر كني ميري مهد.

به خدا عاشقتم.......

تاریخ : 20 شهریور 1392 - 21:33 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 1514 | موضوع : وبلاگ | 37 نظر

مامان
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 21:44

عزيزم چقدر قشنگ ژست ميگيري!!! شما بايد مدل ميشدي!!
تبريك ميگم آغاز علم آموزيت رو!! موفق باشي در مهد كودك
بوووووووس
مامان ایلیا
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 21:53

قربونت برم که اینقده خوشگل نشستی
انشالله زود زود میری مهد کودک غصه نخور عزیزم
فرزانه(مامان هستی)
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 22:10

ای جانم دخترمون میخواد بره مهد
خییییییلی دوست دارم خاله جون
مامان آیلین
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 22:42

بازم مثل همیشه عکس هایه ستایش جون قشنگ شدن. ایشالا به زودی میری مهد و اونجا کلی شادی میکنی بوووووووووووس
مامان امیر مهدی
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 23:35

قربونت برم ستایش جونم که عاشق مهدکودکی عزیزم...تبریک میگم که میخوایی علم روبیاموزی.بوووووووووووووووووووس
مامان آویناجون
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 23:38

آفرین دختر نازنازی ستایش جون......... عجب ژست های محشری میگیری جیگرم......من فقط عاشق اون خنده های شیرینتم خوشگل خانومم.....
مامانی مرسی بابت عکسهای خوشگ و ناز دخملمون ستایش جونم......
مامان رز
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 23:48

سه تا از مشخصه های عسلم خوش اخلاقی ، همیشه لبخند به لب داشتن و ژست میگره در حد .............. به سلامتی عزیزم عسلم بوسسس
مامان کیان
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 23:50

عزیزم چه عکسای قشنگ وبی نظیری گرفتی.
امیدوارم مهدبهت خوش بگذره ودوستان جدیدی پیداکنی.
غزل(مامان علی)
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 00:42

همه جوره شما خوشکل ونازی گلم.مامانی شما شاغل هستید؟واسه مهد ستایش پرسیدم.اخه خودم خانه دارم علی هم همیشه گله میکنه که تنهام حالا دو دلم که بفرستمش مهد یانه
مامان آرش
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 01:00

قربونت برم که اینقدر مهدرو دوست داری...
چند تا دیگه بخوابی میری وتا دلت بخواد با دوستات بازی میکنی.
مامان امیرارشا
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 01:10

من فکر نمی کنم دختری به سن شما باشه که انقدر قشنگ ژست بگیره. بوووووووووووووووووس
امیرعلی
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 01:40

فدای دخترمهربون معلومه خیلی دخترعاقلی هستی میدونی مهدجای خوبی وخیلی چیزاقراریادبگیری ویه عالمه دوست پیداکنی .خیلی ژستهاتم قشنگه
عمه ی نازنین جون
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 02:24

چه دختر خوبی ناززززززی ستایش خانوم گلی به خدا .....
عسل
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 05:50

جه ناز خانومی.مهدم میری مواظب خودت باشی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
مامان زینب
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 07:14

سلام مامانی ستایش جون از اینکه همیشه به ما سر میزنید ممنونم
ستایش جون هزاراااااااااااااااااااااااااان بوس برای تو که مثل گلی عزیزم
مامان محمد حسین
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 08:11

انشا... بسلامتی پله های ترقی را بالا بری....می بوووسمت...
مامان امیرمحمد
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 09:13

قربون ژست گرفتنات بشه خاله، انشاا...تا چند روز دیگه بری مهد و چیزهای زیادی یاد بگیری و دوستان زیادی پیدا کنی عزیزم!
مامان بهنود
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 10:06

ایشالا خاله جونم ،مهد حسابی بهت خوش بگذره ..البته معلومه خوشت میاد پس یه عالمه دوست جون هم پیدا میکنی...مارو فراموش نکنی عزیزم...
مامان پارسا
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 11:46

منتظر دیدن عکسای خوشگلت تو مهد هستیم خانم گل. امیدوارم مهد خوش بگذره
مامان و بابای ایلیا
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 20:48

عزیزم ایشالا تو مهد دوستای خوبی پیدا کنی منتظر عکسای خوشکلت میمونیم
مدیسا(عشق مامان وبابا)
پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 22:20

عزیزم نازنینم امیدوارم که سلامت باشی ودوستای خوبی تو مهد پیدا کنی میبوسمت
مامان فربد
جمعه 22 شهریور 1392 - 02:22

بوووووس براي ستايش قشنگم.سعي كن خاله تا ميتوني با بچه ها بازي كني وخوش بگذروني.
مامان فرزانه(مامان نازنین)
جمعه 22 شهریور 1392 - 08:53

اینو نگاه کنید ادم یاد بازیگرای هالیوود میافته بس که قشنگ ژست گرفته عزیزم .
گیلاس
جمعه 22 شهریور 1392 - 10:03

عزیز دلمممممممممممممممم رفتی مهد جای طاها رو هم خالی کن
بوووووووووووووووووووس
آها راستی بیا عکسای جدید طاها رو ببین
http://anticbaft.blogfa.com/
maman goli
جمعه 22 شهریور 1392 - 10:37

عزیزم مبارک باشه
سارا بانو
جمعه 22 شهریور 1392 - 21:57

سلام خیلی قشنگ ژست می گیری ها ستایش جونم مبارکه که می خوای بری مهد خوش به حالت ستایش جونی
ماما ميسا
شنبه 23 شهریور 1392 - 00:32

خيلي خوبه تو اين سن بره مهد و چه خوب كه دوست داره مهد رو ... كي ميشه بنيتا اينقدري بشه.... بوس خاله جان
maman negar
شنبه 23 شهریور 1392 - 01:46

Aziiiiize khale khosh begzare behet ,boooooos
مامان پارسا
شنبه 23 شهریور 1392 - 02:29

عجب ژست قشنگی گرفتی عشقم. موفق باشي بوووووووووووووووووووس
مامان یسنا
شنبه 23 شهریور 1392 - 02:38

خاله جون مبارک باشه مهد رفتنت آفرین به شما که اینقدر زرنگی...
غزل(مامان علی)
شنبه 23 شهریور 1392 - 03:37

سلام مامانی واسه علی خیلی نگرانم یه دوماهی هست که با بچه ها خوب ارتباط برقرار نمیکنه تو بازی بابچه ها دعواش میشه واسه همین براش یه نوبت روانشناس کودکان گرفتم ببینم این حالتها واسه چیه؟چون اصلا دوست ندارم علی دعوا کنه وپیشنهاد فرستادنش به مهد باهاشون در میون بذارم تا ببینم نظر روانشناس چیه؟ستایش جون با بچه ها خوب ارتباط برقرار میکنه یا نه؟یا فقط علی اینجوریه
غزل(مامان علي)
شنبه 23 شهریور 1392 - 09:51

ماماني علي قبلا مشکلي نداشت گفتم يه دوماهي هست که اين مشکل رو داره هنوز علي رومهد نبردم علي وقتي ميره جاي که مانباشيم دعوانميکنه شايد واسه حساسيتي که من واسه دعوابا بچه ها روش نميدم اونم باهام لجبازي ميکنه بخاطر همين خصوصيتش فکرنکنم واسه مهد رفتن مشکلي داشته باشه اخه پسربرادرشوهرم هم بابچه هاخيلي کنارنميومد وخيلي خيلي بهانه گير ولجباز بود ولي از دوسالگي مهد ميرفت هيچ مشکلي اونجانداشت فقط توخونه اينجوري بود.علي خيلي مهربونه چون توخونه تنهاست به اين دليل فکرميکنم نميدونه چه جوري بابچه هاارتباط برقرارکنه البته اين نظر منه
غزل(مامان علي)
شنبه 23 شهریور 1392 - 09:53

روش نشون ميدم.ببخشيد اشتباه تايپي بود
مهداد
دوشنبه 25 شهریور 1392 - 06:41

چه ژستی خوبی و نازی گرفتی عزیزم. شما خیلی زیبا هستی گلم
مامان بهار جون
پنجشنبه 28 شهریور 1392 - 05:04

چقد ژست قشنگی گرفتی خاله جون
SIAVASH
دوشنبه 1 مهر 1392 - 01:03

دوســتـت دارم عزیز دوست داشتنی؟
بنيتا دختر بى همتا
جمعه 12 مهر 1392 - 13:04

چه عكساي نازي خانومي لطف ميكني منم لينك كني به ما هم سربزن مرسي

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام

فداي قيافه گرفتنات...

نظر شما

معرفی وبلاگ

موضوعات

آرشیو مطالب

نویسندگان

آخرین مطالب

لینک دوستان

آمار وبلاگ