ستايش

ستايش جان تا این لحظه 14 سال و 6 ماه و 7 روز سن دارد

سالگرد ازدواج.....

عزيزتر از جانم: من در چشمان تو كتاب زندگي را ميخوانم و هر بار كه مژه هاي تو به هم مي خورد يك صفحه از اين زندگي را براي من ورق ميزند.

با تو بودن برايم بهترين لحظات زندگي است و من وجود پر مهر و سرشار از عشق را در كاشانه قلبم به وضوح مي بينم و ميدانم با تو ميشود به خدا رسيد.

7سال از با هم بودنمان گذشته و من هر روز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي براي من تا زيباترين زندگي را برايم بسازي.

هر روز با شوق ديدنت چشم ميگشايم و وقتي تو را در كنارم ميبينم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبودم زانو بزنم و سجده ي شكر كنم كه چون تويي را به من هديه داد.

عشقم: اي كاش گذر زمان در دستم بود تا لحظه هاي با تو بودن را آنقدر طولاني ميكردم كه براي بي تو بودنم وقتي نميماند. در دفتر خاطرات زندگي ام تنها شيريني كه تلخيها را از بين برده وجود نازنينت در روزمرگي هايم است. خوشبختي من در بودن با توست. تو آمدي و عميق ترين نگاه را از ميان چشمان دريايي ات به وصال قلبم نشاندي

همه ي وجودم و همسر باوفايم: من براي همسفر شدن باتو , از تمام دلبستگي هايم گذشتم... حال منم و يك بغل پر از گل هاي عاشقي... تو وعده ي سبز شدن دل كوير را دادي و بغض بي پايان مرا فرو نشاندي.

وقتي كه باران نمي بارد , تو مهرباني ببار

عزيز دلم روز يكي شدنمان را از صميم قلب تبريك ميگم و ميبوسمت.

ستايش جان : زندگي من و بابايي با عشق قبل از ازدواج شروع شد و اين عشق همچنان ادامه داره و و جود تو زيادترش هم كرده. اميدوارم تو هم وقتي بزرگ شدي يه زندگي پر از عشق و تجربه كني.


تاریخ : 08 مهر 1392 - 09:47 | توسط : مامان ستايش | بازدید : 1175 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام